تحلیل بازارتحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) به زبان ساده یعنی پیش‌بینی آینده قیمت از روی نمودار قیمتی یک دارایی.

در واقع نمودارها یک تاریخچه قیمتی از دارایی را به نمایش می‌گذارند که با استفاده از آنها و علم تحلیل تکنیکال می‌توان تا حدودی رفتار آینده قیمت را پیش‌بینی کرد.

Image by DCStudio on Freepik

تصویر بالا تاریخچه قیمت (نمودار) بیت کوین را در تایم فریم هفتگی نمایش می‌دهد.

جزئیات نمودارها:

پیش از آنکه در مورد تحلیل تکنیکال بدانیم نیاز داریم ببینیم یک نمودار قیمت چگونه ساخته می‌شود.

نمودار قیمت از دو بُعد زمان و قیمت تشکیل شده است.

محور افقی زمان و محور عمودی قیمت می‌‌باشد. در واقع شما می‌توانید در نمودار مشاهده کنید که در هر زمانی برای قیمت چه اتفاقاتی رخ داده است و آن را در تحلیل خود لحاظ کنید.

بنابراین تحلیل تکنیکال با دو رویکرد مجزای قیمتی و زمانی و یا با در نظر گرفتن همزمان قیمت و زمان به بررسی نمودار می‌پردازد.

تاریخچه تحلیل تکنیکال:

از چارلز هنری داو (Charles Henry Dow) به عنوان پدر علم تحلیل تکنیکال نام برده می‌شود. او در سال 1851 متولد شد و در سال 1902 درگذشت. وی موسس روزنامه‌ی وال استریت ژورنال بود.

داو در کار خود به تحلیل‌های گرافیکی مبتنی بر نمودارهای قیمتی و حجم مبادلات در سهام می‌پرداخت.

وی و همکارش ادوارد جونز (Edward Jones) ابتدا تعدادی از شرکت‌ها را بر اساس حجم معاملات و تغییرات قیمت روزانه برای ایجاد اولین شاخص بازار که داو جونز (Dow Jones Industrial Average) بود در سال 1896 برگزیدند.

به اعتقاد بسیاری، نظریات و تئوری داو بنیان روشی است که پس از سال‌ها تکامل و پیشرفت، امروزه ما از آن به عنوان تحلیل تکنیکال یاد می‌کنیم.

اصول تئوری داو:

تئوری داو دارای 6 اصل می‌باشد که شامل:

اصل1: همه چیز در قیمت بازار نهفته است:

این اصل بیان می‌کند که ما برای درک رفتار آینده بازار تنها نیاز به رفتار قیمت داریم زیرا تمام عوامل بیرونی شامل عوامل اقتصاد کلان، سیاست و فاندامنتال در نهایت تاثیر خود را روی چارت و قیمت یک دارایی می‌گذارند و یک تحلیلگر تکنیکال با در نظر گرفتن چارت به اجبار این تاثیرات را مشاهده و در تحلیل خود لحاظ می‌کند.

اصل2: روندها به لحاظ زمانی شامل سه نوع می‌باشند:

این اصل با توجه به زمان سه نوع روند را برای بازار در نظر می‌گیرد.

روند طولانی مدت که بیشتر از یک سال طول می‌کشد و روند اصلی (Primary trend) جریان بازار می‌باشد و از آن به عنوان روند ماژور (Major)  نیز یاد می‌شود.

روند ثانویه (Secondary trends) یا ریترسمنت یا اصلاحی که برخلاف روند اصلی بازار می‌باشد و بیشتر جنبه یک فاز اصلاحی در بازار را برعهده دارد. مثلا اگر روند اصلی ما صعودی باشد، روند اصلاحی نزولی می‌باشد و بالعکس و معمولا زمانی چند ماهه دارد.

روندهای جزئی (Minor trends) که ریز موج‌های تشکیل‌دهنده دو نوع روند بالا را تشکیل می‌دهند و زمانی کوتاه و چند هفته‌ای دارند.

اصل3:  روند اصلی شامل 3 فاز است:

  • فاز جمع‌آوری (Accumulation):

این فاز، فاز اولیه شروع یک روند بزرگ می‌باشد. معمولا در این فاز تشخیص تغییر روند برای عموم مردم ممکن نیست و تنها حقوقی‌ها از این فاز بهره می‌برند. این فاز معمولا به اشتباه یک فاز اصلاحی قلمداد می‌شود و خیلی از افراد در این فاز متضرر می‌شوند چون فکر می‌کنند روند همچنان مثل قبل می‌باشد.

  • فاز مشارکت عمومی(Public participation):

این فاز معمولا بزرگترین فاز در یک روند اصلی می‌باشد. در این فاز عموم افراد تغییر روند را پذیرفته‌اند و شاخص‌های تحلیلی آن‌ها نیز این را تایید می‌کند و بنابراین وارد معاملات خود در جهت روند می‌شوند. این مشارکت عمومی باعث کشیدگی و طولانی‌تر شدن این مرحله می‌شود.

  • فاز توزیع (Distribution):

در این فاز که آخرین فاز روند اصلی است معمولا نشریات و مجامع مختلف، اقدام به انتشار گزارشات مثبت می‌کنند و سرمایه‌گذاران مبتدی با هیجان وارد بازار می‌شوند اما سرمایه‌گذاران زیرک که متوجه شده‌اند از بازار خارج می‌شوند.

اصل4:  شاخص‌های مختلف در بازار باید یکدیگر را تأیید کنند:

این مرحله بیانگر اصل کرولیشن (correlation) یا همبستگی در شاخص‌های مرتبط است. در این اصل مطرح می‌شود که در تشخیص روند بازار باید در تمام شاخص‌هایی که همبستگی دارند این تغییر روند مشهود باشد.

اصل5: حجم معاملات باید روند را تایید کند:

طبق این نظریه حجم معاملات یک عامل ثانویه اما مهم در تحلیل بازار می‌باشد که باید همسو و هم‌جهت با روند اصلی بازار باشد.

در روندهای صعودی و یا نزولی اصلی، حجم باید همواره افزایش داشته باشد و در روندهای اصلاحی، حجم معاملات باید کمتر از حجم در روند اصلی باشد.

اصل6: تا زمانی که اخطاری مبنی بر تغییر روند دریافت نکرده باشید روند اصلی ادامه دارد.

این اصل اهمیت روند اصلی را نشان می‌دهد و بیان می‌کند روند اصلی تا زمانی که نشانه‌های قطعی مبنی بر تغییر آن مشاهده نشده است همچنان پا برجاست.

اصول اولیه تحلیل تکنیکال:

اصول اولیه تحلیلگری شامل 3 اصل زیر است:

اصل1: همه چیز در قیمت است.

این اصل در واقع همان اصل یک نظریه داو می‌باشد که بیان می‌کند یک تحلیلگر تکنیکال برای تحلیل، تنها نیاز به تاریخچه قیمت یا نمودار قیمت سهم دارد.

در واقع اثر تمام اتفاقات پیرامونی از قبیل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در نهایت تاثیر خود را روی قیمت می‌گذارند فلذا با تحلیل چارت عملا مسائل دیگر را نیز در تحلیل خود لحاظ کرده‌ایم.

این اصل یک نگاه صرف به چارت دارد.

اصل2: آینده شبیه به گذشته است:

این اصل در واقع تفسیر جمله تاریخ تکرار می‌شود است. بر اساس این اصل، چرخه‌های قیمتی از یک سیکل یا دوره مشخصی پیروی می‌کند که این چرخه در دوره‌هایی مشخص رفتاری تکراری را از خود نشان می‌دهند.

یکی از روش‌های تحلیل، تحلیل بر اساس دوره‌های زمانی می‌باشد که در آن به بررسی شباهت رفتار چارت در دوره‌های مختلف می‌نماییم تا بتوانیم رفتار آینده چارت را پیش‌بینی کنیم.

اصل3: قیمت تمایل به حفظ روند جاری دارد:

بر اساس این اصل روندهای اصلی معمولا روندهای پایداری ‌می‌باشند که تغییر آن‌ها به سادگی اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه شواهد متقنی از تغییر روند وجود داشته باشد.

روند در تحلیل تکنیکال:

شاید به توان به جرعت گفت که تشخیص روند، اصل و پایه‌ی تحلیل تکنیکال می‌باشد.

یک جمله معروف در معامله‌گری وجود دارد که می‌گوید:

روند دوست شماست، با آن مبارزه نکنید.

برای همین تشخیص درست روند، مرحله اول در جهت یافتن جواب برای سوال مهمه بخرم؟ یا بفروشم؟ است.

به طور کلی ما سه نوع روند داریم که تعاریف کلاسیک آن‌ها از قرار زیر است:

روند صعودی (Up Trend):

به روندی در بازار که سقف‌های ایجاد شده در بازار بالاتر از سقف‌های قبلی و همینطور کف‌های ایجاد شده نیز بالاتر از کف‌های قبلی باشد روند صعودی می‌گویند.

روند نزولی (Down Trend):

به روندی در بازار که سقف‌های ایجاد شده در بازار پایین‌تر از سقف‌های قبلی و همینطور کف‌های ایجاد شده نیز پایین‌تر از کف‌های قبلی باشد روند نزولی می‌گویند.

روند خنثی (Trading Range):

به روندی که نه صعودی و نه نزولی باشد روند خنثی یا تریدینگ رنج می‌گویند.

نواحی حمایت و مقاومت:

واکنش‌ها در نمودار بر اساس رفتار جمعی معامله‌گران است بنابراین در صورتی که در گذشته‌ی بازار اتفاقی افتاده باشد که باعث رفتار خاصی مثلا تغییر روند یا اصلاح شده باشد احتمال اینکه در آینده نیز در آن قیمت واکنش مشابهی رخ دهد وجود خواهد داشت.

دقت کنید در تحلیل هیچوقت از افعال مطلق استفاده نمی‌کنیم بلکه همواره احتمالات مدنظر است.

به نواحی از قیمت که واکنش معامله‌گران خرید بوده و باعث بالارفتن قیمت به صورت چندباره در آن ناحیه شده است، نواحی حمایتی می‌گوییم. در واقع قیمت حمایت شده و مانع از ریزش بیشتر شده است.

به نواحی از قیمت که واکنش معامله‌گران فروش بوده و باعث پایین رفتن قیمت به صورت چندباره در آن ناحیه شده است نواحی مقاومتی می‌گوییم. در واقع قیمت با یک مقاومت روبه‌رو شده است که از بالا رفتن قیمت جلوگیری شده است.

تصویر بالا را به دقت نگاه کنید چون قرار است سورپرایز شوید!!!

این همان ناحیه مقاومتی بالاست که شکسته شد.

یک نکته مهم تبدیل نواحی به یکدیگر است یعنی اگر بازار تصمیم بگیرد یک ناحیه مثلا مقاومتی را بشکند (مانند شکل بالا) آن ناحیه می‌تواند تبدیل به یک ناحیه حمایتی شود و بالعکس.

بازار قرار نیست به این سادگی تحلیل شود و ممکن است باز هم شما را سورپرایز کند پس همینجا توصیه می‌کنیم به مطالب مقدماتی این مقاله اکتفا نکنید.

انواع نواحی حمایتی و مقاومتی:

یادتان هست که در بالا گفتیم نمودار در دو بعد زمان و قیمت است؟

نواحی حمایتی و مقاومتی بر اساس همین ابعاد متفاوت هستند و به نواحی استاتیک و داینامیک تقسیم می‌شوند.

تمام نواحی بالا را که رسم کردیم چون موازی محور زمان بود (در واقع بعد زمان حذف شده است) نواحی استاتیک می‌نامند.

اما اگر این نواحی را به صورت مورب رسم کنیم تبدیل به نواحی داینامیک میشوند مثلا:

شکل بالا یک ناحیه مقاومتی داینامیک است که عنصر زمان در آن دیده می‌شود یعنی اگر قیمت بخواهد به یک نقطه از این ناحیه ترسیمی واکنش نشان بدهد شما می‌توانید بدانید در چه زمانی خواهد بود (دقت کنید گفتیم اگر بخواهد واکنش بدهد پس ممکن است واکنش ندهد) در حالی که در نواحی استاتیک ممکن است در هر زمانی این واکنش اتفاق بیفتد.

ابزارها در تحلیل تکنیکال:

از آنجایی که تحلیل تکنیکال مبتنی بر تاریخچه قیمتی می‌باشد و تاریخچه قیمتی یا نمودار قیمتی یک شکل گرافیکی از رفتار قیمت می‌باشد ما نیاز داریم که از ابزارهای ترسیمی و محاسباتی برای تحلیل نمودار یا چارت استفاده کنیم.

تمام ابزارهای موجود بر اساس رفتار قیمت رسم می‌شوند که به ما کمک می‌کنند تا رفتار معامله‌گران را بیشتر و بهتر درک کنیم.

ابزارهای ترسیمی:

این ابزارها بر اساس قیمت ترسیم می‌شوند و به ما می‌گویند که احتمالا بازار در این نواحی دارای واکنش‌هایی خواهد بود. مانند خطوط حمایتی و مقاومتی، فیبوناچی، کانال‌ها و …

ابزارهای محاسباتی:

این ابزارها بر اساس یک فرمول ریاضی و قیمت‌های باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایین‌ترین قیمت‌ها، محاسباتی انجام می‌دهند و نتایج را در قالب یک نمودار یا شکل گرافیکی روی چارت نمایش می‌دهند. مانند اندیکاتورها و اوسیلاتورهای مختلف نظیر میانگین متحرک، ایچیموکو، مکدی و …

اندیکاتورها (Indicators) و اوسیلاتورها (Oscillators):

به طور کلی اندیکاتورها و اوسیلاتورها در دسته ابزارهای محاسباتی هستند که در تحلیل چارت به ما کمک می‌کنند.

اندیکاتورها آن دسته از ابزارهایی هستند که با فراخوانی آن‌ها، روی پنجره اصلی چارت و اسیلاتورها در یک چارت جدا زیر چارت اصلی نمایش داده می‌شوند.

از اندیکاتورهای پر کاربرد می‌توان به میانگین‌های متحرک (Moving average)، ایچیموکو (Ichimoku)، باندهای بولینگر (Bollinger Bands) و … اشاره کرد.

از اوسیلاتورهای پرکاربرد می‌توان به MACD، RSI، CCI، Stochastic و … اشاره نمود.

شکل بالا اندیکاتور میانگین متحرک با دوره زمانی 100 را روی چارت نمایش می‌دهد. همانطور که مشاهده می‌کنید از این اندیکاتور می‌توان در نقش یک ناحیه حمایتی یا مقاومتی داینامیک نیز استفاده نمود. اندیکاتورها روی چارت نمایش داده می‌شوند.

تصویر بالا اوسیلاتور مکدی را نمایش می‌دهد. همانطور که مشاهده می‌کنید این اوسیلاتور در پنجره‌ای جدا در زیر چارت اصلی نمایش داده می‌شود.

شما می‌توانید از سیگنال‌های آن در تحلیل و پیش‌بینی قیمت آینده چارت کمک بگیرید.

نمایش نمودار:

نحوه نمایش چارت یکی از موضوعاتی است که بهتر است کمی در مورد آن بدانیم هرچند معمولا از نمایش کندلی برای چارت استفاده می‌شود که راجع به آن توضیح داده خواهد شد.

به طور کلی ما 4 نوع قیمت در بازار داریم که به شرح زیر می‌باشند.

  • قیمت باز شدن (Open):

اولین قیمت در لحظه‌ی شروع تایم فریم را قیمت باز شدن می‌نامند.

  • قیمت بسته شدن (Close):

به آخرین قیمت در لحظه بسته شدن تایم فریم قیمت بسته شدن یا پایانی می‌گویند.

  • بالاترین قیمت (High):

به بالاترین قیمت در طول دوره‌ی زمانی تایم فریم گویند.

  • پایینترین قیمت (Low):

به پایینترین قیمت در طول دوره‌ی زمانی تایم فریم گویند.

نحوه‌ی نمایش نمودارها بر اساس همه، بخشی و یا محاسباتی از 4 قیمت فوق ‌می‌باشد.

به طور کلی 3 نوع نمایش اصلی و پرکاربرد در نمایش نمودار وجود دارد.

  • نمودار خطی (Line):

این نمودار از به هم پیوستن قیمت‌های بسته شدن (Close) به وجود می‌آید.

  • نمودار میله‌ای (Bar):

در نمایش این نمودار از هر 4 نوع قیمت استفاده می‌شود و نسبت به حالت خطی جزئیات بیشتری در آن وجود دارد.

هر میله در این نمودار نمایشگر جزئیات زیر است:

  • نمودار کندل استیک:

این نوع نمودار نیز مانند نمودار میله‌ای می‌باشد اما شکل گرافیکی آن متفاوت است.

این نحوه نمایش یکی از رایج‌ترین انواع نمایش چارت می‌باشد.

کندل استیک‌ها (Candle sticks):

در تحلیل تکنیکال شکل و شمایل کندل‌ها می‌توانند بیانگر موضوعات مهمی باشد که از آن تحت عنوان الگوهای کندلی یاد می‌شود.

این الگوها به واسطه رفتار معامله‌گران دارای شکل‌های متفاوتی هستند که با تحلیل درست آن‌ها می‌توان برای پیش‌بینی جهت آینده بازار از آن‌ها استفاده نمود.

چارت پترن‌ها (chart patterns):

بعضا از کنار هم قرار گرفتن تعدادی کندل، الگوهایی در نمودار شکل می‌گیرد که می‌توان با استفاده از تحلیل جریان غالب در آن، جهت آینده بازار را پیش‌بینی نمود که توضیح آن‌ها در این مقاله نمیگنجد.

سخن پایانی:

تحلیل تکنیکال صرفا یک روش برای پیش‌بینی آینده قیمت می‌باشد و لزوما تحلیل بر پایه آن به معنی درست بودن و قابل اعتماد بودن آن نیست. این روش دارای جزيیات بسیار بالایی است که برای به نتیجه رسیدن بر اساس آن باید تلاش و پشتکار زیاد داشت. تجربه در معامله‌گری عامل اصلی موفقیت در بازارهای مالی می‌باشد.

این مقاله صرفا نظرات و قلم آواچارت می‌باشد و آواچارت مسئولیتی در قبال استفاده از آن ندارد.

کپی صرفا با درج منبع مجاز است.

با تشکر تیم آواچارت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا